معراجمعراج، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه سن داره

وبلاگ شخصي سيد معراج حسيني

برای دوباره آغاز زندگی تو، خوشبختی بیشتری آرزو می کنم.

قبل از هر چیز برایت آرزو میکنم که عاشق شوی ، و اگر هستی ، کسی هم به تو عشق بورزد ، و اگر اینگونه نیست ، تنهاییت کوتاه باشد ، و پس از تنهاییت ، نفرت از کسی نیابی. آرزومندم که اینگونه پیش نیاید ....... اما اگر پیش آمد ، بدانی چگونه به دور از ناامیدی زندگی کنی. برایت همچنان آرزو دارم دوستانی داشته باشی ، از جمله دوستان بد و ناپایدار ........ برخی نادوست و برخی دوستدار ........... که دست کم یکی در میانشان بی تردید مورد اعتمادت باشد . و چون زندگی بدین گونه است ، برایت آرزو مندم که دشمن نیز داشته باشی...... نه کم و نه زیاد ..... درست به اندازه ، تا گاهی باورهایت را مورد پرسش قراردهند ، که دست کم یکی از آنها اعتراضش به حق باشد..... تا ک...
10 فروردين 1393

پرستو آمد و از گل خبر نيست

بهار آمد گل و نسرين نياورد نسيمی بوی فروردين نياورد پرستو آمد و از گل خبر نيست چرا گل با پرستو هم سفر نيست چه افتاد اين گلستان را چه افتاد؟ ! که آيين بهاران رفتش از ياد چرا پروانگان را پر شکسته‌است چرا هر گوشه گرد غم نشسته‌است چرا خورشيد فروردین فرو خفت بهار آمد گل نوروز نشکفت مگر دارد بهار نو رسيده دل و جانی چو ما در خون کشيده بهارا خيز و زان ابر سبکرو بزن آبی به روی سبزه‌ی نو گهی چون جويبارم نغمه آموز گهی چون آذرخشم رخ برافروز هنوز اين جا جوانی دلنشين است هنوز اين جا نفس‌ها آتشين است مبين کاين شاخه‌ی بشکسته خشک ...
10 فروردين 1393

بوی شکفتن رسید روزهای پایانی سال 1392

در بهاران کی شود سرسبز سنگ؟ خاک شو تا گل برآیی رنگ رنگ سالها توسنگ بودی دلخراش آزمون را یک زمانی خاک باش     معراج جونم یاد گرفته خودش به تنهایی دوچرخه سواری میکنه. تازه یکی دوروز که میگه : مانی جون خودم تهنایی برم پارکینگ ؟ آخه من مرد شدم   همه چیز رو روی هم میزاری و بعد میگی : نگاه کنید کارخونه سیمان درست کردم   معراج هیچ وقت سیب گاز نمیزنه بخوره ولی موقع آماده کردن لوازم هفت سین نوروز هرچی سیب میذاشتم که هفت سین مون رو درست کنیم شما اجازه نمیدادی     طرب، ای دل، که نوبهار آمد از صبا بوی زلف یار آمد هان نظاره که گل جمال نمود هین تماشا که نو...
10 فروردين 1393

چهارشنبه سوری

چهارشنبه سوری امسال با سالهای گذشته خیلی فرق داشت چون برای اولین بار خونه موندیم و خودمون تنهایی به استقبال آتیش بازی رفتیم.     سلامتیه اونایی که براشون مثل آتیش چهارشنبه سوری بودیم همه وجودمون تو آتیش عشقشون سوخت تا اونا با شادی از رومون بپرن و رد بشن . . .     بیا در غروب آخرین سه شنبه سال برای گردگیری افکارمان آتشی بیافروزیم کینه ها را بسوزانیم زردی خاطرات بد را به آتش و سرخی عشق را از آتش بگیریم آتش نفرت را در وجودمان خاموش کنیم       ...
10 فروردين 1393